کتاب پاشنه بلند در کافه

توضیحات

داستانی مستند که عدالت اجتماعی در جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است.

«… شایان که کف دستانش را به هم می‌سایید، فین کرد و گفت: «من موندم این کُردای مظلوم توی این یخ‌بندون و آلاخون والاخونی چه طوری سر می‌کنن! هیچ کسی هم نیست به دادشون برسه! بی‌چاره‌ها! هر چی ملّت از این ور و اون ورِ کشور براشون چیز میز می‌فرستن، همه‌ش می‌ره تو شیکم بالادستاییا!» و دهان و نوک صورتی بینیِ کشیده‌اش را میان دستانش گرفت و «ها» گفت.
هانیه سرش را تکان داد و گفت: «روزایی که از زلزله و سیل و این جور چیزا خبری نیست، بالادستیا مشغول اختلاس و مالِ‌مردم‌خوری‌ان! الآن که دیگه زلزله‌ست و وضعیّت مملکت هر کی به هر کیه! توی کشور ما همیشه بچاپ بچاپه! چه تو روز خوبش، چه تو روز بدش!»
سهیل که رایانه بر دست، روی پلّه‌ی درِ بازِ کاروانه نشسته بود، گفت: «سی‌پی‌آی! … حاضرم شرط بذارم که تا حالا به گوشتون هم نخورده!»
هانیه گفت: «چی واسه خودت بلغور می‌کنی، سهیل‌جون؟!»
سهیل در همان حال که با چشم‌های کاسه‌قرمزش در صفحه‌ی رایانه می‌نگریست، گفت: «سی‌پی‌آی! یعنی شاخص ادراک فساد.»
شایان کلاه شیپوری‌اش را به سمت پیشانی‌اش پایین کشید و گفت: «این چی‌چی‌آی که می‌گی، دقیقاً چی کار می‌کنه؟!»
– سی‌پی‌آی، بی‌سواد! … یکی از معروف‌ترین شاخصا توی دنیا، واسه سنجیدن میزان فساد اقتصادیه. سازمان بین‌المللی شفّافیّت منتشرش می‌کنه.»
صبا گفت: «اون وقت وضعیّت ایران توی این شاخص چه جوریاس؟»
سهیل رایانه را بست و با دیدگانش که گویی غرق در خون بود، به چشم‌های ریز صبا صاف نگاه کرد و گفت: «افتضاح! شوربختانه، ایران جزو بدترین رتبه‌هاس!»
هانیه تلخ‌خندی زد و گفت: «تعجّبی هم نداره! من که گفتم مملکت ما همیشه بچاپ بچاپه!»
سهیل گفت: «در عوض، وضع آمریکا و اروپا خیلی خوبه.» …»

_کتاب «پاشنه‌بلند در کافه»، رمانی که سیر آن بر پژوهش درد‌سر‌ساز یک دانش‌جو جریان دارد؛ پژوهشی که بر اساس آمار و اسناد بین‌المللی، کارنامه‌ی چهل‌ساله‌ی جمهوری اسلامی ایران را در موضوع عدالت اجتماعی، در مقایسه با دوره‌ی پهلوی و وضعیّت سایر کشورهای دنیا به چالش کشیده است و در این مسیر، مشکلات عجیب و غریبی را با منشأ موساد و سازمان مجاهدین خلق و … از سر می‌گذراند.

_ تعداد صفحات : ۲۸۰